هوش هیجانی، کاربردیترین هوش در زندگی چیست؟

وقتی صحبت از هوش به میان میآید، معمولاً به یاد نمرههای درسی و یا تستهای هوش و آزمونهای هوشی میافتیم، اما به تعبیری دیگر میتوان گفت که دو نوع هوش وجود دارد، هوش عقلی و هوش هیجانی.
IQ: همان هوش عادی (عقلی) است که بیشتر مردم میشناسند.
حتما شما هم افرادی را میشناسید که با اینکه هوش بالایی دارند ولی زندگی موفقی ندارند. شما را بر روی بهترین صندلیهای دانشگاه مینشاند، اما این هوش عاطفی و هیجانی است که به شما کمک میکند روابط درستی انتخاب کنید و به اهداف و موقعیتهای بهتری دست پیدا کنید. بیشترین موفقیت زمانی حاصل میشود که شما هر دو هوش را تقویت کنید، هم IQ و هم EQ را.
ارسطو میگوید: عصبانی شدن آسان است، همه میتوانند عصبانی شوند، اما عصبانی شدن در برابر شخصِ مناسب، به میزان مناسب، در زمان مناسب، به دلیل مناسب و به روش مناسب، آسان نیست.
هوش هیجانی شناخت همین مناسبها است.
تعریف هوش هیجانی
از دیدگاه دانیل گلمن روانشناس معروف، هوش هیجانی شامل تواناییهایی مثل انگیزه دادن به خود، پشتکار در شرایط دشواری، کنترل رفتارهای تکانشی و آسیب زننده، به تأخیر انداختن خواستهها، تنظیم هیجانات، جلوگیری از غلبه استرس بر قدرت تفکر، همدلی با دیگران و امیدواری است.
گلمن هوش هیجانی را شامل پنج مهارت مهم و اساسی میداند:
خودآگاهی: اینکه نقاط قوت و ضعف، انگیزهها و ارزشها و نیز تأثیری که روی دیگران داریم را بشناسیم. اگر خودتان را بهتر بشناسید، در شرایط تصمیمگیری و تغییر، بهتر و شایستهتر عمل خواهید کرد. کسی که هوش هیجانی بالایی دارد، شرایط زندگی خود را با در نظر گرفتن تواناییها و ناتواناییها، قوتها و ضعفها و واقعیتهای زندگی خود تنظیم میکند.
خودتنظیمی: اینکه تکانهها و واکنشهای لحظهای خود را در وضعیت مختلکننده و مزاحم، کنترل کرده یا جهت آنها را تغییر دهیم. بهعبارتی هوش هیجانی در لحظههای حساس و خاص، واکنش سریع نشان ندادن و کمی تامل کردن است.
انگیزه داشتن: به این معنا که موفقیت به ما انگیزه بدهد و شکست، نتواند به سادگی انگیزه ما را بگیرد. در افراد با هوش هیجانی بالا، انگیزه داشتن عمدتا درونی است تا صرفا بیرونی. آنها با یک موفقیت مغرور نشده و با یک شکست خود را نمیبازند.
همدلی: در همدلی ما سعی کنیم که احساسات دیگران را درک کنیم و از دریچه چشم آنها جهان را ببینیم. همدلی یعنی گوش کردن به دیگران بدون قضاوت کردن.
مهارتهای اجتماعی: با افراد رابطه صمیمی ایجاد کنیم تا بتوانیم در اجتماع و با دیگران زندگی با کیفیت و سلامتی داشته باشیم.
چگونگی آموزش هوش هیجانی در کودکان
داشتن آگاهی دربارهٔ احساسات و هیجانات کودکان برای والدین الزامی است. باید محیطی را ایجاد کرد که همه به بیان احساسات خود بپردازند. از بچه خواسته شود احساسات خود را نقاشی کند یا به زبان بیاورد.
هوش هیجانی به کودکان کمک میکند تا در موقعیتهای تهدیدکننده و خطرناک، واکنش مناسبتری برای نجات خود انجام دهند. همچنین با کمک هوش هیجانی میتوانند به ریشههای غم و شادی در خود پی ببرند و آن را مدیریت کنند. هوش هیجانی بالاتر به کودکان کمک میکند تا نیازهای دیگران را درک و با همدلی به آنها کمک کرده و با کنترل بر احساسات خود، حس مسئولیتپذیری را در خود تقویت کنند. در مجموع، هوش هیجانی به خصوص به کودکان کمک میکند تا یادگیری بهتری داشته و خوشحالتر، سالمتر و موفقتر باشند.
حس ارزشمندی، موردِ حمایت بودن، احساسِ احترام و حسِ دوست داشته شدن، از جمله نیازهایی است که کودکان بشدت به آنها نیازمندند و آنها را به جنگ با مشکلات و تلاش برای حل مسئله وامیدارد. هنگامی که آنان این احساسات را در محیط زندگی خود تجربه نکنند ممکن است برای تأمین نیازهای خود، به سمتِ رفتار و واکنشهای منفی هدایت شوند.
والدین با صحبت کردن، زمان دادن، توجه کردن به بیان احساسات و هیجانهای کودک خود، تمرین هیجانها بصورت بازی، ارائه الگوی سازنده و ابراز محبت میتوانند سنگ بنای ارتباطات اجتماعی و هوش هیجانی را در کودکان پایهریزی کنند.
روشهای تقویت هوش هیجانی
- تاخیر و مکث
یکی از راههای ارتقاء هوش هیجانی، تصمیم نگرفتن در لحظه است. در لحظات تنشزا قبل از هر اقدامی، لحظاتی صبر میکنیم و با خود کمی فکر کرده و یک گفتوگوی درونی انجام میدهیم. اینکه بهترین واکنش چه چیزی است؟ مکث کردن قبل از هر اقدام هیجانی باعث میشود تا بتوانیم ذهن را تحت کنترل و مدیریت خود قرار داده تا تصمیمگیری بهتری داشته باشیم.
- گوش دادن فعال
همدلی کردن بدون قضاوت، شنونده بودنِ بدون برچسب زدن، خشمگین نشدن از اشتباهات دیگران و آرامش دادن از ویژگیهای افراد دارای هوش هیجانی بالا هستند.
- بیان صحیح احساسات
افرادی که دارای هوش هیجانی بالایی هستند، بخوبی میتوانند درباره احساسات خود با دیگران صحبت کنند. منظور سفره دل باز کردن نیست، بلکه وقتی احساس ناراحتی و غم دارند، بهخوبی غم خود را نشان داده و در چنین شرایطی احساس ضعیف بودن نمیکنند زیرا هیجانات و احساساتی مثل شادی و غم را جزء طبیعی زندگی میدانند.
- انعطاف پذیر بودن
گاهی لازم است ازسختگیری و تعصب بر روی افکار، باورها و رفتار خود دست بکشیم. کمی انعطاف و مشورت با دیگران هوش هیجانی ما را بالا میبرد. در عین حال که نظرات منطقی خود را ارائه میدهیم، بایستی به نظرات و رهنمودهای منطقی دیگران نیز گوش فرا دهیم.
- بررسی نقاط ضعف و قوت، توانمندی و ناتواناییهای خود
سعی کنید با بالا بردن خودآگاهی، هوش هیجانی خود را ارتقاء دهید. هر چه خود را بیشتر بشناسید، ارزیابی بهتر و عملکرد موفقیت آمیزتری در شرایط مختلف و حساس زندگی خود خواهید داشت.
آگاهی از معیارها، اهداف، آرزوهای منطقی و قوت و ضعفهایتان نشاندهنده هوش بالای هیجانی و درستتر گام برداشتن در مسیر زندگی است.